عقد من وعشقم

سلام به دوستای خوبم میخوام یکم از روز عقدمون بگم روز جمعه صبح قرار عقدمون بود و بعدش ناهارو ه جشن کوچیک این کلی بود و حالا میخوام واضح تر بگم چندروز قبلش من و خانومی باهم رفتیم دفترخونه و روز جمعه مورخ 16/01/92 رو برای عقد رزرو کردیم.خلاصه هرجور بود روز جمعه رسید و همه خونه آبجی بودیم تا ازاونجا بریم دفترخونه صبح که بیدارشدیم تا صبحانه خوردیم و به خودمون امدیم دیدیم ساعت نه شده حالا ما باید ساعت 11 قرار بود دفترخونه باشیم خلاصه هرچی عجله کردیم ولی بازم دیر به دفترخونه رسیدیم یعنی ساعت 11:30 همین وارد شدیم خطیب عقد روبه من گفت آقا داماد چرا دیر کردی منم گفتم اشکال نداره پیش میاد خلاصه ما رفتیم سر سفره و بعد یدفعه من و بیرون کردن منم با کمال تعجب رفتم بیرون بعد فهمیدن دلیل اینکار چیه آخه باید عروس قرآن بخونه بعد دوماد وارد بشه خلاصه عروس خانم قرآن میخوند و من وارد شدم ونشستم کنارش سر سفره.... ان نکاح وسنتی....آقا داماد وکیلم ؟ با توکل به خدا و اجازه بزرگترا بلههههههههههههههه.....عروس خانم به مهرمعلومه آیا بنده وکیلم؟با توکل به خدا و اجازه بزرگترا بلهههههههههههههههههههههه.....مبارک باشه  بعدش رفتیم خونه و پذیرایی و جشن ورقص من و انداختن وسط .... منم که رقص بلد نیستم خدایا چکارکنم یکم دست تکون دادم و بخودم یه تکون دادم.جای همتون خالی بود همچین من و خانومی باهم ست شده بودیم یه لباس عقد آبی و منم لباسم آبی روشن تر خیلی خوش گذشت و کلی عکس گرفتیم و اولین ناهار مشترکمون و باهم خوردیم خیلی خوب بود فقط این عکاس همه جا باهامون بود حتی موقع ناهار خوردن .....

خدایا شکرت که ماروبه هم رسوندی امیدوارم همه ی عاشقا به عشقشون برسن 

نمی‌میرد دلی کز عشق می‌گوید
و دستانی که در قلبی، نهال مهر می‌کارد

نمی‌خوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبی‌ها

نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است


یه روز قشنگ دیگه

سلام به همگی چقد دلم واس وبلاگمون تنگ شده بودا حالتون چطوره خوبید خوشید ماهم خوبیم خب تصمیم گرفتم دوباره لباس عزاداری رو از تن وبلاگمون در بیارمو ازیه روز قشنگ دیگه با خانومی بگم البته رمزدار ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

برای تو زندگی میکنم

سلام به همه.میبخشید دیر به دیر آپ میکنم و واس آپمون بهتون خبر نمیدم.میبخشید.... حقیقتش وقت نمیشه.تو پست های قبلی دلیلشو نوشتم.

ایشالله همیشه کنار عشقتون خوش باشین و بتونید همیشه پیش همدیگه باشین.

ولی ما......... میدونید چند وقته همو نتونستیم ببینیم.خیلی دلمون برای همدیگه تنگ شده فقط یبار چندروز پیش خانومی اومد پیشمو واس سه چهار دقیقه پیش هم بودیم.باور کنید خیلی سخته.خیلی سخته دلتنگ باشی.نمیدونم چطوری بگم ولی از خدامون میخوام که خودش راه رو برامون هموار کنه شماهم برامون دعا کنید.


برای تو زندگی می کنم، به عشق تو زنده هستم، اگر نباشی دیگر نیستم
 تویی که بودنت به من همه چیز می دهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو می رود…
عشق تو، حضور تو، به من نفس می دهد هوای بودنت
تو در قلبمی و تنها نیستی، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…

همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند می تپد ،
به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ،
به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو می میرم….

به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است

به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمی شود چشمهایم از این انتظار ، می مانم و می مانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمی توان از تو گذشت، به خدا نمی توان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمی مانم ، نمی گویم همیشه بمان ،
 تا زمانی که هستی من نیز می مانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا می گذارم ،
نمی گویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی…
قلبی که تنها تپش هایش برای تو است،
زنده ماندن من به شرط تپش های این قلب نیست، به عشق بودن تو

اگر کلمه دوستت دارم...

دوستت دارم


اگر کلمه دوستت دارم قيام عليه بندهاي ميان من و توست

 

اگر کلمه دوستت دارم راضي کننده و تسکين دهنده قلب هاست 

 

اگر کلمه دوستت دارم پايان همه جدايي هاست

 

اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستين من به توست

 

اگر کلمه دوستت دارم کليد زندان من و توست

 

پس با تمام وجود فرياد ميزنم دوستت دارم

ادامه نوشته

جملات و اس ام اس های عاشقانه

خدایا توقع ندارم یه کاری کنی‌ رقصم بیاد، اما لاقل یه کاری کن گریه م نیاد

 

پروردگارا این مردم پُر از حرف های نا گفتنی هستند...این بار پیامبری بفرست که فقط گوش کند


بقیه در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

جملات عاشقانه بسیار زیبا

شکایت عشق ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد آخر گلویم از صدای های هایت جان سپرد آخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد آخر نترسیدی بگوید عاشقی نفرین به آیینت که از چشمان جادویت خدایت جان سپرد آخر نمی دانی و می دانم که می دانم نمی دانی که دل در خواهش آن انزوایت جان سپرد آخر چقدر عزلت نشینی از برای یار دلگیر است بخوان شعرم که شعرم در هوایت جان سپرد آخر ... فریاد

 چقدر عجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه

 به جرم اینکه خیلی ساده بودم/ به زندان دلت افتاده بودم / اگر چه حکم چشمانت ابد بود/ برای مرگ هم آماده بودم


بقیه در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

خوشحالم

سلام حالتون چطوره امیدوارم که خوب باشیدو دنیا هم به کامتون باشه دنیا به کام من که هست چون امروز قرار یه روز شیرینو مهم دیگه باشه میدونید چرا چون میخوام برم عشقمو ببینم واس همین میگم امروزم برام یه روز شیرینو مهم قرار باشه از خدا میخوام که هیچ مشکلی برامون پیش نیاد آخه میدونید که همش..... بگذریم بهتره بدبه دلم راه ندم خدایا شکرت که دوباره این فرصتو بهم دادی تا بتونم عزیزمو ببینم خیلی دلم براش تنگ شده بود کم کم داشت دیوار های کاه گلی دلم فرو میریخت که خدا بهم لطف کردو با فراهم کردن این فرصت نذاشت دیوار دلم فرو بریزه.خدایا شکرت.میگن خدا از دل ادما و عاشقا خبرداره پس ای خدا توکه میدونی من چقدر اونو دوسدارم پس از همه ی ناخوشی ها حفظش کنو برامون مشکلی پیش نیاد.خدایا بازم ازت ممنونم


عزیزم خیلی دوستدااااااااااااااااااارمممممممممممممممممممممممم.

اینم یه متن آهنگ قشنگ

باورکن واسه تویه که بیتابم من‌

باورکن واسه چشماته که بیخوابم من

باورکن که به داشتنت میبالم من ،باورکن ، باور کن

 

جونمی، عمرمی ،قلبمی، نفسی

بمونو تنهام نزار تو این بی کسی،

میدونم، میدونی ، عاشقه چشماتم

باورکن بدجوری غرقه نگاتم

ازعشقت دیوونم ، قدرتو میدونم

پیشه تو میمونم ، حستو میخونم

از اینکه پیشمی ، از خدا ممنونم

باورکن عشقه من ، باتو میمونم

باورکن تپشه تند تنده قلبمو

باور کن سردیه دستای خستمو

باورکن تا آخرش من باهات هستمو، باورکن ، باورکن

جونمی، عمرمی ،قلبمی، نفسی

بمونو تنهام نزار تو این بی کسی،

میدونم، میدونی ، عاشقه چشماتم

باورکن بدجوری غرقه نگاتم

ازعشقت دیوونم ، قدرتو میدونم

پیشه تو میمونم ، حستو میخونم

از اینکه پیشمی ، از خدا ممنونم

باورکن عشقه من ، باتو میمونم

باورکن تپشه تند تنده قلبمو

باور کن سردیه دستای خستمو

باورکن تا آخرش من باهات هستمو، باورکن ، باورکن

جونمی، عمرمی ،قلبمی، نفسی

بمونو تنهام نزار تو این بی کسی،

میدونم، میدونی ، عاشقه چشماتم

باورکن بدجوری غرقه نگاتم

ازعشقت دیوونم ، قدرتو میدونم

پیشه تو میمونم ، حستو میخونم

از اینکه پیشمی ، از خدا ممنونم

باورکن عشقه من ، باتو میمونم

جونمی!

اینم یه متن دیگه

دلسرد نشو از عشق...از بختی که خوابیده

افسانه ی ما روزی...دنیا رو تکون می ده

درهارو به روی بغض...با همدیگه می بندیم

یه روزی به امروز و...این فاصله می خندیم

عمری اگه باقی بود...فردا رو اگه دیدی

با شهرت این احساس...دنیا رو تکون می دی

دنیا رو تکون می دی...این جوری که دل بستی

این حرف کمی نیست که...ما عاشق هم هستیم

امروزو مدارا کن...لبخند بزن بازم

من این توی غمگینو...انگاری نمی شناسم

یه زندگی می ارزه...لبخند تو رو دیدن

وقتی که تو می خندی...دنیا رو بِهم می دن

لبخند بزن دنیا...این جوری نمی مونه

ما سهم همیم اینو...این فاصله می دونه



ادامه نوشته

جملات عاشقانه برای عشقتان



تو که آمدی تنهایی به عزا نشست، غم سفر کرد و قلبم به استقبال عشق رفت.
وقتی تو آمدی ساحل دریای دلم پر از مروارید و صدف شد، و دیگر در کنار ساحل تنها نبودم تو نیز در کنار من بودی.

بگو ای عشق که مرا دوست میداری.
بگو ای عشق، بگو که عاشق منی و در این دنیای بزرگ تنها مرا داری.
بگو تا احساس کنم بیش از عشق بر من عاشقی عزیزم.

عاشقم ، یک عاشق چشم به راه ، عاشقی که مدتهاست در غم انتظار نشسته است ، در آتش فاصله ها سوخته است ،در گلدان طاغچه تنهایی ها شکسته است و همانی که تمام درهای دلتنگی ها بر روی او بسته است.

 بگو که تا پایان راه عاشقی با من می مانی تا دلم آرام شود و به خواب عاشقانه روم.
به خوابی روم که تنها در آن خواب تو را ببینم و احساست کنم.
به خوابی روم که به جز تو کسی را احساس نکنم و رنگی از این دنیای بی محبت را نبینم.

تو مانند پرنده ای در دلم نشستی و با پروازت در آسمان دلم، به من غرور پرواز به دشت عشق بخشیدی.


آن لحظه که دلتنگ یارم می شوم خود به خود هوس باران را میکنم.
آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود هوس یک کوچه تنها را میکنم.

آرامش را از من گرفته ای ، از آن لحظه که فهمیدی زندگی منی ، زندگی را نیز از من گرفته ای

دلم بدجور برای تو ، برای حرفهایت ، درد دلهایت ،صدای گریه هایت تنگ شده است.
عزیزم برگرد تا دوباره جان بگیرم و منی که اینک خسته از زندگی ام نفس بگیرم.

زندگی من ، سرد و بی روح بود ، دستانم مثل یخ ،مثل یخ شده بود، به خاطر تو بود که شب نشین شدم ، هر شب خیره به آسمان پر ستاره شدم!


تو که با یک بهانه ی ساده مرا رها کردی ، پس با بهانه ای دیگر یکی ساده تر از مرا اسیر خودت کن،
با یکی ساده تر از من بازی کن

اینک قلبم تند تند میتپد ، دلم برایت تنگ شده ، اشک از چشمانم میریزد ، کاش بودی میدیدی حقیقت است ، با تو بودن غنیمت است ، بگذار بگیرم دستهای گرمت را ، به خدا خیلی دوستت دارم ، تمام حرفهایم از روی صداقت است

دلتنگم برای تو ، زندگی ام فدای تو ، این قلبم هدیه ای ناقابل ، تقدیم به تو.
نفس کشیدنم مدیون توام ، من گرفتار توام ، به خدا تا آخرین نفس وفادار توام.

خواستم برای یک لحظه تو را در رویاها ببینم تا آتش دلتنگی هایم کمی کمتر شود ، تا دلم باز هم به عشق دیدنت آرامتر شود ، پرنده از شوق این باران با دیدن دیوانه ای مثل من ، عاشقتر شود!

تو خواستی مرا به خودت وابسته کنی
تو خواستی قلبم را اسیر قلب پاکت کنی
دیگر محال است بتوانی مرا از خودت سیر کنی!

آن سوی سرزمین ها ، نمیدانم کجاست ، دور نیست ، لحظه آمدنت نزدیک است
ذهن من به لحظه آغوش کشیدنت درگیر است ، تنهایی دیگر به سراغ من نیا که خیلی دیر است

هستم تا هستی ، هستم تا در کنارم هستی ، هستم تا لحظه ای که در قلبت باشم ، محال است بی تو حتی یک لحظه نیز زنده باشم !

خسته است دلم در این لحظه ،گرفته است دلم ،همین دل در هم شکسته
بی احساس تر از همیشه ام،غم آمده و به دلم نشسته

 

بگو دوستم داری تا بشکنم باز هم این سکوت عاشقانه را ، تا غوغا شود درون قلبم عاشقم ، تا آرام شوم باز هم با شنیدن این کلام عاشقانه ات ….

مرا باش که خیال میکردم مثل من با احساسی ، عشق را میفهمی و همیشه عاشقم میمانی
تو معنی عشق را نمیدانی ، تو حتی کاری کردی که من نیز دیگر معنی عشق ندانم،
عشق را با نگاهی سرد ببینم

تو همان بارانی، زیرا مثل باران پاک و زلالی ، مثل لحظه آمدنش پر از شور و التهابی

مرا آزاد کن از آن قلب پر از گناهت ،
برو در آغوش کسی بخواب که نشسته است چشم به راهت.

چرا به بیراهه میروم ، دلم گرفته ،
به دنبال آشیانه میروم ، آشیانه من کجاست ،
دل من خسته و تنهاست ، کسی میشوند فریاد مرا ،
نه عزیزم اینجا سرزمین غمهاست.

عطر و بوی تو پیچیده فضای غمگین قلبم را ، چیزی نگو دیگر نمیخواهم بشنوم بهانه های رفتنت را …